۱۳۹۹ مرداد ۲, پنجشنبه

بیکاری یا بی حالی

ساعت ۱۲ظهر است. در سالن پذیرایی گوشی به دست تکیه بر بالش نشسته ام. گرما در بیرون بیداد می‌کند. بچه ها در کنج خانه خودشان را چپانده اند. های و هوی لاک پشت های نینجا فضا را آلوده کرده. آتاناز عضو کوچک خانواده سلطان خانواده ماست، حیطه سلطه اش بیشتر در کنترل تلویزیون خلاصه می‌شود. کارتون های مورد علاقه اش بن تن و لاک پشت های نینجا است. بقیه بچه ها هم گوشی به دست هرکدام در گوشه ای لمیده اند. اگر صدای تلویزیون نباشد فضا دنج و خواب آور جلوه میکند. 

۱۳۹۹ مرداد ۱, چهارشنبه

بازگشت

دوباره فیل ام یاد هندوستان کرده و شوق نوشتن و زنده کردن وبلاگ در من جوانه زده است. هوس نوشتن کرده ام. امروز دوم تیر ماه 1399 است. آخرین پستم مربوط به پنج سال پیش بوده است. هوس کردن همیشه منفی نیست.امیدوارم که این بار جوانه نوشتن به نهال بدل گردد و در نهایت به ثمرنشیند و ادامه یابد.
این روزها درگیر تدریس در یککلاس نویسندگی هستم. شاگردان را مجبور ساخته ام که در تاگرام کانال داشته باشند ویاداداشت های روزانه. و کاش کسی بود که مرا مچبور به نوشتن هر روزه میکرد. خیلی فاصله افتاده از نگارش آخرینم.